جدول جو
جدول جو

معنی شوهر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شوهر کردن
(خَطْ طِ بُ کَ / کِ دَ)
شوی اختیار کردن. زن مردی شدن. دختری به شوی رفتن
لغت نامه دهخدا
شوهر کردن
بشوهری پذیرفتن زن مردی را به عقد نکاح مردی در آمدن (دختر یا زن)
تصویری از شوهر کردن
تصویر شوهر کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیار کردن
تصویر شیار کردن
در کشاورزی شخم زدن زمین برای زراعت، شیاریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظاهر کردن
تصویر ظاهر کردن
آشکار کردن، نمایان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوار کردن
تصویر سوار کردن
کسی را بر مرکب نشاندن، بر نشاندن، جا دادن چیزی بر روی چیز دیگر مثل جای دادن نگین بر روی انگشتری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظهور کردن
تصویر ظهور کردن
آشکار و نمایان شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شور کردن
تصویر شور کردن
مشورت کردن، کنکاش کردن، رای زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبهر کردن
تصویر زبهر کردن
عاق کردن فرزند
فرهنگ فارسی عمید
(خَبِ نِ کَ نِ وِ تَ)
پرنمک کردن. (فرهنگ فارسی معین). تملیح. (منتهی الارب).
- شور کردن آب، کنایه از ناسازگار کردن کار. ایجاد دشمنی و اختلاف کردن:
کسی را که دانی تو از تخم تور
که بر خیره کردند این آب شور.
فردوسی.
، بانگ و خروش کردن. فغان و فریاد کردن:
نه جنبید رستم نه بنهاد گور
زواره همی کرد از آن گونه شور.
فردوسی.
پس آن شاهزاده برانگیخت بور
همی کشت مرد و همی کرد شور.
فردوسی.
با آنکه کنند ناله و شور
نتوان پس مرده رفت در گور.
امیرخسرو دهلوی.
، فتنه و آشوب کردن. پیکار و جنگ کردن:
او نصیحت بشنید اما بدگوی لعین
در میان شور همی کرد سبب جستن شر.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(خَ بَکَ / کِ دَ)
مشورت و کنکاش نمودن. (ناظم الاطباء). مشورت کردن. مشاوره کردن. رجوع به شور و شوری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشوه کردن
تصویر مشوه کردن
زشت گرداندن عیب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر کندن
تصویر گوهر کندن
گوهر از کان برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشوه کردن
تصویر عشوه کردن
ناز کردن پخسیدن ناز و غمزه کردن کرشمه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظهور کردن
تصویر ظهور کردن
پدید آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر کردن
تصویر ظاهر کردن
آشکار کردن نمایان ساختن، پتا کنیدن آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیار کردن
تصویر شیار کردن
تولید کردن شیار در زمین برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهر کردن
تصویر باهر کردن
ظاهر کردن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوهر کرده
تصویر شوهر کرده
دختر یا زنی که شوهر انتخاب کرده ثیب شوی کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور کردن
تصویر شور کردن
پر نمک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
دختر یا زنی را به عقد ازدواج مردی در آوردن، چیزی را از دست دادن: خانه اش را شوهر داد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوار کردن
تصویر آوار کردن
در بدر کردن، خراب کردن ویران ساختن، غارت کردن چپاول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوره کردن
تصویر دوره کردن
احاطه کردن، محیط شدن، اطراف چیزی گرد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوار کردن
تصویر سوار کردن
کسی را بر مرکوبی نشاندن تا از جایی به جایی رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
صید کردن، ناراحت کردن عصبانی کردن، بور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوه کردن
تصویر شکوه کردن
گله کردن شکایت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوخی کردن
تصویر شوخی کردن
بی حیایی کردن، پرروئی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوره کردن
تصویر دوره کردن
((~. کَ دَ))
درس را مرور کردن، محاصره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوبر کردن
تصویر نوبر کردن
((~. کَ دَ))
میوه نو رسیده خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پودر کردن
تصویر پودر کردن
Powder
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شورش کردن
تصویر شورش کردن
Rebel, Revolt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شوخی کردن
تصویر شوخی کردن
Banter, Joke
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکار کردن
تصویر شکار کردن
Hound, Hunt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ظهور کردن
تصویر ظهور کردن
Emerge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوهو کردن
تصویر هوهو کردن
Hoot
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوهو کردن
تصویر هوهو کردن
apitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی